نشریه آتلانتیک در تحلیلی به قلم پیتر بینارت نوشت: اخیرا بنیامین نتانیاهو در قالب نمایش تصویری درصدد این بود که با افشای اطلاعات محرمانه در مورد برنامه هسته ای به جهانیان ثابت کند که ایران در این مورد دروغ گفته است. این رویداد مشابه اتفاقات سال 2003 بود زمانی که کالین پاول وزیر امور خارجه آمریکا در اظهاراتی بیان کرد که عراق در مورد برنامه هسته ای، شیمیایی و بیولوژیک خود جهان را فریب داده است.
در ادامه این تحلیل آمده است: شباهت این دو رویداد در این است که در هر دو مورد آمریکایی ها از این که دشمن دیرینه خود از زنجیری که قبلا آن را مهار کرده بود رهایی پیدا کرده اند هراس داشتند. در هر دو مورد رهبران آمریکایی سیاست خارجی تقابل جویانه ای را اتخاذ کرده اند. در هر دو مورد بازرسان بین المللی با ادعاهای هشداردهنده آمریکا مخالفت می کردند. در هر دو مورد متحدان اروپایی از نظارت و بازرسی آژانس دفاع می کردند و همچنین نسبت به سیاست های تقابل جویانه آمریکا که باعث هرج و مرج می شود هشدار داده اند. درهر دو مورد جنگ طلبان آمریکا و اسرائیل درصدد بی اعتبار کردن رژیم بازرسی بودند و رهبری این اقدام بر عهده جان بولتون و بنیامین نتانیاهو بوده است.
اما همچنین بین دو رویداد تفاوت هایی هم وجود داشته است. در مورد عراق ؛ ایالات متحده آمریکا خواستار جنگ بود ولی در مورد ایران آن ها صرفا به خروج از توافق دیپلماتیک اقدام کرده اند. در سال 2003 دولت اسرائیل نسبت به سیاست های تقابل جویانه آمریکا محتاط بودند ولی در مورد ایران آن ها به شدت لابی گری می کنند.
اما مسئله اصلی این است که چگونه ممکن است 15 سال پس از شروع یکی از بزرگترین فجایع تاریخ آمریکا (جنگ علیه عراق 2003)؛ بسیاری از افرادی که حامی جنگ علیه عراق بودند، همچنان بر سیاست خارجی آمریکا مسلط هستند؟ پاسخ به این سوال مستلزم یادآوری رجوع به گذشته است.
افرادی همانند نتانیاهو، بولتون و متحدان ژورنالیستی و سیاسی آنها احتمالا ترجیح می دهند که آمریکایی ها گذشته را فراموش کنند. ( رویداد تهاجم آمریکا به عراق) سخنرانی کالین پاول یک کشمکشی بین دولت بوش و بازرسان آژانس ایجاد کرد. پرزیدنت جرج بوش، دیک چنی معاون رئیس جمهور و دونالد رامسفلد وزیر دفاع؛ متقاعد شدند که تحریم بین المللی و نظارت بازرسان بین المللی نتوانسته جلوی پیشرفت برنامه هسته ای عراق را بگیرد بنابراین با خروج بازرسان بین المللی از عراق در سال 1998، آن ها بهترین واکنش را تغییر رژیم از طریق جنگ دانستند. این رویکرد پس از خشم عمومی جنگ طلبان به دلیل حادثه یازده سپتامبر و موفقیت ظاهری آن ها در سرنگونی طالبان در افغانستان تقویت شده بود.
بنابراین جنگ علیه عراق درسال 2002 به یک هدف تبدیل شد و به همین دلیل دیک چنی از این که می ترسید ارسال بازرسان بین المللی به عراق مسیر جنگ را با پیچیدگی همراه کند خودداری کردند. دیک چنی گفت: « او (صدام حسین) بازی تقلب و عقب نشینی را به خوبی ایفا می کند و همچنین وی در انکار و فریب از مهارت خوبی برخوردار است. بازگشت بازرسان بین المللی به عراق نمی تواند تضمینی برای سازگاری تعهدات آن ها با قطعنامه های سازمان ملل ایجاد کند.» چنی افزود: «فریب بازرسان بین المللی کار بسیار دشواری نیست.»
جرج بوش پسر در نوامبر بر اساس قطعنامه شورای امنیت خواستار این شد که عراق اجازه دسترسی فوری و بدون قید و شرط به بازرسان بین الملل دهد یا با عواقب جدی روبرو می شود. در پایان همین ماه دو گروه از بازرسان اژانس که بر برنامه هسته ای و دیگری به نام کمیسیون بازرسی، تایید و نظارت سازمان ملل بر برنامه های شیمیایی و بیولوژیکی تمرکز کردند به عراق بازگشتند. در حالی که 21 دسامبر بازرسان اژانس اولین گزارش خود را منتشر کردند و از عدم شفافیت دولت عراق در مورد فعالیت های گذشته اش انتقاد کردند. آن ها همچنین در این گزارش بر این تاکید کردند که بازرسان آژانس و کمیسیون بازرسی، تایید و نظارت سازمان ملل به ترتیب از 68 و 44 مکان بازدید کردند. در طی همین بازرسی ها دولت بوش درصدد استقرار نیروها و تسلیحات نظامی خود به خلیج فارس بود. در 9 ژانویه جان بولتون یکی از حامیان جنگ علیه عراق بر این تاکید کرد که بازرسان آژانس قادر به کشف تولیدات تسلیحات کشتار جمعی عراق نیستند بنابراین وی اعلام کرد که اگر بازرسان آژانس تا بیست هفتم ژانویه ( زمان انتشار گزارش آژانس) سلاح های کشتار جمعی را پیدا نکنند حضور آنها در عراق بی فایده است. هانس بلیکس سیاستمدار سوئدی که ریاست کمیسیون بازرسی، تایید و نظارت سازمان ملل را بر عهده داشت در گزارشی اعلام کرد که بازرسان بیش از 230 مکان بازدید کرده است و هیچ سلاح کشتار جمعی در عراق کشف نشده است. محمد البرادعی رئیس سازمان انرژی اتمی بر این تاکید کرد که بازرسان بیش از 109 مکان را بازدید کرده اند و آن ها وعده داده اند که ما باید ظرف چند ماه آینده قادر باشیم تضمین موثق ارائه دهیم که عراق هیچ برنامه هسته ای – تسلیحاتی ندارد. بلیکس بر این تاکید کرد: « تمام بازرسی ها از تاسیسات عراق سرزده انجام شده و ما تقریبا در تمام زمان خواسته شده به آن مراکز دسترسی داشتیم.»
در 5 مارس سه کشور آلمان – فرانسه – روسیه یک بیانیه مشترکی صادر کردند و آن ها حمایت قاطعانه خود را از اظهارات بلیکس و البرادعی نشان دادند. جرج بوش در 17 مارس به مردم آمریکا گفت: « بازرسان آژانس به طور سیستماتیک فریب خورده اند و بر اساس اطلاعات آمریکا؛ هیچ شکی وجود ندارد که رژیم عراق سلاح های کشتار جمعی را پنهان کرده است.» دو روز پس از این اظهارات ، آمریکا به عراق حمله کرد. روایتی وجود دارد مبنی بر این که در اواخر سال 2004م البرادعی که توانست به دلیل ریاست آژانس بین المللی انرژی اتمی جایزه نوبل کسب کند، مطلع شد که دولت بوش درصدد بوده است تا از انتخاب وی برای ریاست آژانس جلوگیری کند. حتی آمریکایی ها برای کشف اطلاعات علیه وی در تلفن البرادعی شنود گذشته بودند و رهبری این عملیات برعهده جان بولتون بوده است. البرادعی در کتاب خاطرات خود بر این تاکید کرده که جان بولتون رهبری عملیات بی اعتبار کردن آژانس بین المللی را ایفا کرده است.
اکنون جان بولتون پس از یازده سال به عنوان مشاور امنیت ملی ترامپ به کاخ سفید بازگشته است. نتانیاهو اکنون نخست وزیر اسرائیل است و هر دو همچنان از بیهودگی رژیم های بازرسی بین المللی علیه ایران تاکید می کنند و آن ها اظهارات خود را با این ادعا شروع می کنند که دشمن دهشتناک آن ها از محدودیت هایی که قبلا آن را مهار کرده بود رهایی یافته اند. جان بولتون در آغاز جنگ عراق ، عدم موثر بودن تحریم های بین المللی و مدیریت ضعیف دولت کلینتون را عامل تهدید جدی صدام علیه امنیت می دانست. ران درمر سفیر نتانیاهو در ایالات متحده آمریکا گفت: « با لغو تحریم ها تمام پول به ایران سرازیر شد و توافق هسته ای منجر به گسترش نفوذ ایران در خاورمیانه شده است. بنابراین جان بولتون و بنیامین نتانیاهو همچنان این دیدگاه را که افزایش قدرت منطقه ای ایران ناشی از تهاجم آمریکا به عراق است را رد می کنند. هردو خواهان این هستند که همانند عراق، آمریکا باید در مقابل ایران سیاست تقابل جویانه تری را اتخاذ کند. بنابراین کلید تغییر سیاست آن ها خروج آمریکا از توافق هسته ای و بازگشت مجدد تحریم هاست. حتی جان بولتون پیشنهاد حمله به تاسیسات هسته ای ایران را هم داده است.
جان بولتون نظارت و بازرسی آژانس علیه ایران را ناکافی می داند و اظهار داشت که احتمالا آن ها از تاسیسات هسته ای مهم ایران آگاهی ندارد. نتانیاهو در سال 2015 در اظهاراتی بیان کرد: «ایرانی ها در پنهان سازی بازیگر خوبی هستند.» مشکل اصلی برای هر دو این است که بازرسان آژانس بر این تاکید می کنند که ایران همانند عراق در برنامه هسته ای خود تقلب نکرده است. یوکیو آمانو جانشین البرادعی گفت که در حال حاضر دقیق ترین و شدید ترین رژیم تایید در ایران در حال انجام است. آژانس بین المللی انرژی اتمی 9 بار توافق هسته ای را تایید کرده است. همچنین همانند سال 2003 متحدان اروپایی از بازرسان آژانس دفاع کرده اند.
در اوایل این ماه وزیر امور خارجه فرانسه؛ نظات و بازرسی علیه تاسیسات ایران را یکی از موثرترین و شدیدترین نظام بازرسی در تاریخ عدم تکثیر هسته ای دانسته است. پس از نمایش نتانیاهو در مورد کشف برنامه محرمانه ایران، بازرسان بین المللی نسبت به این اظهارات واکنش نشان دادند و از این که این اطلاعات جدید هستند را تکذیب کردند. برای نمونه در شوی تبلیغاتی نتانیاهو از پروژه آماد سخن گفته شد در حالی که آژانس بین المللی انرژی اتمی در سال 2011 گزارش داده بود که این پروژه بسته شده است.
یکی از مهم ترین سوالات در این حوزه این است که چطور ممکن است که دونالد ترامپ در هنگام مبارزات انتخاباتی از مخالفان جنگ آمریکا علیه عراق بوده است اما اکنون موافق همان دیدگاهی است که جرج بوش پسر در سال 2002. 2003 رهبری می کرد؟ چرا آمریکا از گذشته خود عبرت نمی گیرد؟ بر طبق نظرسنجی پیو در ماه مارس 60 درصد از جمهوری خواهان موافق حمله آمریکا به عراق بوده اند. بر اساس نظر سنجی سی ان ان میزان تایید بوش در بین جمهوری خواهان 76 درصد است. در حالی که من نسبت به این ارقام وفاداری قبیله به حزب تردید دارم.
از دیدگاه جمهوری خواهان اشتباه واقعی در جنگ عراق تصمیم بوش مبنی براعزام نیرو نبود بلکه تصمیم اشتباه اوباما در عقب نشبنی از عراق بود. دلیلی که جان بولتون و بنیامین نتانیاهو به آسانی بتوانند استدلال هایی که در مورد عراق به کار می بردند در بحث های اخیر ایران هم به کار ببرند به احساسات طرفداری از اسرائیل در سیاست خارجی آمریکا می توان اشاره کرد. دلیل دیگر می توان به نقش رسانه ها به طور خاص شبکه های تلوزیونی در آمریکا اشاره کرد اکنون در آمریکا تماشای اظهارات یک شخص غیرآمریکایی در گفتگوی سیاسی نادر است چون که غیرآمریکایی ها عمدتا خروج آمریکا از برجام را اقدامی احمقانه می دانند و همچنین چالش های بنیادین تری در سیاست خارجی آمریکا به طور مثال چرا آمریکا بر بازرسی از برنامه هسته ای اسرائیل پافشاری نمی کند را افزایش دهد. هنگامی که جان بولتون و نتانیاهو در روز یکشنبه در نمایشگاه خود درصدد فروش کالاهای خود در مورد ایران بودند آن ها مطمئن بودند که در مورد دیدگاه های گذشته آن ها در مورد عراق سوال نخواهد شد. نویسنده در نهایت معتقد است که خروج آمریکا از توافق هسته ای می تواند مسیر جنگ بین آمریکا و اسرائیل با ایران را هموار کرد. تا زمانی که جان بولتون و نتانیاهو تاثیر خود بر برجام را حفظ کنند کند یک جنگ خاورمیانه دیگر کاملا امکان پذیر است. بزرگترین تهدید کنونی برای امنیت ملی آمریکا ایران، کره شمالی و داعش نیست بلکه فراموشی است و آمریکایی ها اکنون به یک استراتژی برای مقابله با فراموشکاری نیاز دارند.
منبع: خبرگزاری گیتا
انتهای پیام/