تجربه کشورهای توسعه یافته حاکی از آن است که گردش نخبگان تنها در ساحت نظری باقی نمانده بلکه عملیاتی و عینی شده است. با این حال هنوز در کشورهای در حال توسعه یا کمتر توسعه یافته به اهمیت چنین مساله ای کمتر توجه شده است.
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری گیتا، امروزه یکی از اصلی ترین عناصر توسعه و پیشرفت جوامع، نیروی انسانی است. بر این اساس کشورها سعی می کنند نیروی انسانی و به ویژه نخبگان خود را حفظ کنند.
طی سال های گذشته مساله فرار نخبگان روند صعودی را نشان می دهد، در آسیب شناسی این مساله می توان عوامل مختلفی را مورد اشاره قرار داد. با این حال به نظر می رسد نبود فرصت و امکان برابر در کنار کم توجهی به نخبگان موجب شده تا هر ساله بخشی از آنها بار سفر بسته و راهی دیگر کشورها شوند.
بر این اساس لزوم توجه به نخبگان و استفاده از آنها امری گریز ناپذیر است. تجربه کشورهای توسعه یافته حاکی از آن است که گردش نخبگان تنها در ساحت نظری باقی نماند بلکه عملیاتی و عینی شده است. با این حال هنوز در کشورهای در حال توسعه یا کمتر توسعه یافته به اهمیت چنین مساله ای کمتر توجه شده است.
گردش نخبگان از جمله مفاهیمی است که دارای پیش زمینه های نظری خوبی است. برای نمونه «گائتانو موسکا» و «رابرت میشلز» اندیشمندان جامعه شناسی ایتالیایی و آلمانی در سده های 19 و 20 میلادی با رد همخوانی واقعیت ها و اهداف نظام های مردمسالار بر این باورند که اغلب حلقه بسته ای از نخبگان بر سیاست و حکومت کشورها حاکم می شوند و در حقیقت نوعی الیگارشی به معنای طبقه ای از قدرتمندان یا اشراف بر توده مردم سیطره می یابند.
همچنین «سی رایت میلز» جامعه شناس آمریکایی نیز جامعه نخبگان را جامعه ای درهم تنیده و هم پیوند می داند چرا که معتقد بود اعضای آن علاوه بر درک مشترک در مورد منافع و خط قرمزهای یکدیگر، از طریق همکاری های اقتصادی یا حتی پیوندهای خانوادگی با هم ارتباطی تنگاتنگ پیدا می کنند.
«ویلفردو پارتو» جامعه شناس و اقتصاددان ایتالیایی سده نوزدهم میلادی نیز در ایده پردازی و اندیشه ورزی خود، بیشتر بر جنبه های روانشناختی افراد تاکید داشت و افراد را از این منظر به دو گروه نخبه و توده تقسیم می کرد. برخی پارتو را در عرصه جامعه شناسی سیاسی به عنوان نظریه پرداز گردش نخبگان می شناسند.
در ایران برخی مفهوم گردش نخبگان را با چرخش نخبگان به یک معنا می گیرند اما به نظر می رسد گردش نخبگان را باید از چرخش نخبگان تمایز داد؛ چرخش اشاره به حرکت دورانی دارد که پس از حرکتی مقطعی دوباره به جای نخست خود باز خواهد گشت و عنصر ثانویه در آن کمتر می تواند نفوذ کند. در حالی که گردش نخبگان از نگاه علم جامعه شناسی سیاسی به معنای حرکت از نقطه ای به نقطه دیگر و به ندرت پیش خواهد آمد که فرد نخبه در حوزه مدیریتی بازگشت به گذشته داشته باشد.
بر اساس این تمایز، چرخش نخبگان و به کارگیری ظرفیت های آنان در یک بخش برای مدت زمان طولانی، سبب شده تا راهبرد گردش نخبگان در ایران با بسیاری از کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه، متفاوت باشد.
به باور کارشناسان نخبگان در ایران دارای تعریف نظری هستند اما از تعریف عملیاتی برخوردار نیستند. به عبارتی عرصه نظری نتوانسته جامه عملی بپوشد. از طرفی برخی معتقدند که ما فاقد یک ارگان یا سازمان یا مرکز بی طرفی که به شایستگی ها و لیاقت ها نگاه کند، هستیم.
در یک جامعه آزاد گردش نخبگان روابطی نیست بلکه مبتنی بر ضوابط است. همان گونه «ماکس وبر» جامعه شناس آلمانی معتقد است که انتخاب باید غیر شخصی و عقلانی باشد. بنابر این ما نیازمند بازگرداندن عقلانیت به بروکراسی(دیوانسالاری) هستیم از این رو حکومت باید در خدمت خیر عمومی و غیر شخصی باشد. زیرا طبقه ای شدن مدیران و حرکت از آریستوکراسی به سمت الیگارشی خطری است که مردمسالاری را تهدید می کند.
از این رو با گردش نخبگان می توان مانع تداوم الیگارشی شد. گردش نخبگان و استفاده درست از آنها نه تنها مانعی بر راه فرار نخبگان که عاملی برای تقویت مردمسالاری است.
به نظر می رسد با بسترسازی در زمینه های ساختاری، قانونی و سازمانی در کنار فرهنگ سازی بتوان گردش نخبگان را تسهیل کرد
منبع : خبرگزاری گیتا
انتهای پیام /