به گزارش گیتا، عصر روز جمعه به همراه خانواده در مهمانی 10 کیلومتری غدیر شرکت کردیم؛ قرارمان ملحق شدن به جمعیت در پل کالج بود اما مهمانی غدیر خیلی زودتر و از خیابان خیام شروع شده بود! ترافیک سرسام‌آور شد، جلوتر که آمدیم به ایستگاه صلواتی امامزاده سید ناصرالدین رسیدیم.

چند دقیقه به اذان مغرب مانده که به پیشنهاد پدر، تصمیم گرفتیم که نماز را در همین امامزاده بخوانیم؛ در هنگام ورود به امامزاده، ایستگاه صلواتی پخش بستنی برقرار بود و یک ماشین یخچال‌دار روبه‌روی ایستگاه صلواتی مستقر بود که به محض تمام شدن بستنی‌ها، ایستگاه صلواتی را شارژ می‌کرد و همین باعث شده بود هیچ صفی را شاهد نباشیم و بسیاری از بچه‌ها نیز بعد از خوردن یک بستنی دوباره به انتهای صف رفته و منتظر گرفتن بستنی‌های بعدی ...!

از جنوب خیابان حافظ و ضلع غربی سفارت روسیه قصد ورود به خیابان غزالی را داشتیم که با ترافیک زیاد خودروها برخورد کردیم؛ برای راحتی کار باید خودروی خود را پایین‌تر و دورتر از محل برگزاری مراسم پارک می‌کردیم اما علت نزدیک شدن بیش از حد ما به خیابان انقلاب و محل برگزاری مراسم، پدر و مادرم و درد زانوهای آنها است که قادر به پیاده‌روی نیستند.

نورافشانی بسیار زیبای روی پل کالج در پشت ترافیک تنها چیزی بود که مقدار زیادی از فشار روانی این ترافیک آزاردهنده کم می‌کرد و لبخند را بر لبانمان نشاند. به محض ورود به خیابان غزالی در همان ابتدای خیابان و جایی که قطعاً می‌دانستم پلیس اجازه نخواهد داد، ماشین را پارک کردم! به محض پارک ماشین، پلیس از راه رسید و ما با خواهش از آنها خواستیم که اجازه بدهند خودروی خود را پارک کنیم چراکه نزدیکترین مسیر برای ورود به مراسم همین مکان بود!

پلیس فقط به خاطر وضعیت جسمی پدرم، قبول کرد و با خوشحالی از خودرو پیاده شده و با طی کمتر از 100 قدم به زیر پل کالج رسیدیم؛ نخستین ایستگاه صلواتی را در ضلع شرقی چهارراه کالج مشاهده کردیم و هندوانه‌های بسیار زیادی که در ظاهر طرفداری نداشت! و تعجب من از اینکه مگر می‌شود این همه جمعیت، به این هندوانه‌ها فقط نگاه می‌کنند! جلو رفته و تا کلامی بگویم، آقایی که با دستکش، هندوانه‌های قاچ‌ شده را به دست مردم می‌داد، گفت: به مهمانی غدیر خوش آمدید! و در همان ابتدای ورود ما، خاطرات پیاده‌روی اربعین را برای ما زنده کرد.

سرمان به خوردن هندوانه گرم بود که ناگهان صدای انفجاری از روی پل شنیدیم و به محض اینکه سر خود را برگرداندیم، مراسم نورافشانی آغاز شده بود که این نورافشانی از بالای پل کالج انجام می‌شد ضمن آنکه این پل از دوطرف توسط عوامل اجرایی جشن، به طور کامل بسته شده بود و مراسم آتش‌بازی از روی پل انجام می‌شد. آنقدر این نورافشانی زیبا و جذاب بود که همه در حال فیلم‌گرفتن با گوشی‌های خود از این صحنه زیبا شدند! و من نیز برای اینکه از قافله عقب نمانم گوشی خود را از جیبم درآوردم!

فضای هیجان‌انگیزی غالب شده بود که اجازه نمی‌داد از آنجا حرکت کرده و وارد خیابان  انقلاب شویم! پدرم بر روی صندلی خود نشسته و به آسمان خیره بود که یکی از عوامل پلیس راهور به وی بستنی تعارف کرد و پدر به شوخی گفت تعداد ما زیاد است که این افسر راهور دوباره رفته و با تعداد زیادی بستنی به سمت پدر باز می‌گردد! اینجا همه دل‌ها به عشق علی یکی شده و تمام فاصله‌ها برداشته شده است.

از زیر پل کالج وارد خیابان انقلاب می‌شویم که حجم موکب‌های کنار خیابان ما را شوکه کرد! از همه بیشتر، حجم جمعیتی که اجازه قدم از قدم برداشتن را به شما نمی‌دهد! ترافیک انسانی خیلی زیاد! اما این ترافیک نه‌تنها همچون ترافیک قبلی آزاردهنده نیست بلکه شیرین‌ترین لحظاتی است که تجربه می‌کردیم.

آب و شربت از جمله پذیرایی‌هایی بود که لحظه‌ای از طرف موکب‌داران و غرفه‌داران قطع نمی‌شد. کودکان شاید خوشحال‌ترین قشر این مهمانی هستند جایی که کتاب‌های نقاشی و موضوعی با موضوع غدیر بین بچه‌ها توزیع می‌شد، غرفه‌های بسیار زیادی در این مراسم به کودکان اختصاص داشت که کشیدن نقاشی و استراحت را برای آنها ممکن می‌کرد. اسباب‌بازی‌های رایگان و بسیار زیادی که در مسیر تدارک دیده شده و  از خنده‌ها، جیغ‌ها و خوشحالی و هیجانات کودکان نیز ما نیز هیجا‌ن‌زده می‌شویم.

اینجا برای کوچکترین کارها نیز برای افراد، وظایفی تعریف شده است، آنقدر جمعیت در کنار پل کالج زیاد است که افراد هنگام عبور از انتهای پل کالج، امکان برخورد سر آنها با سازه‌های آهنی پل وجود دارد که چندین نفر با ایستادن کنار این سازه‌های آهنی و حائل کردن دست خود، مانع صدمه دیدن مهمانان هستند و حتی به موانع بتونی کوچکی که در شلوغی جمعیت قابل مشاهده نیست، توجه دارند و با صدای بلند در حال هشدار به مهمانان هستند.

خانمی در بین جمعیت یک وسیله بسیار کوچک را به بعضی از بانوان می‌داد که متوجه شدم که گیره روسری برای خانم‌هایی است که روسری‌هایشان گیره ندارد! هدیه‌ای کوچک اما باارزش که لبخند بانوان، تأییدکننده این امر است.

یکی از نکات بسیار مهم این مهمانی بزرگ، مردمی بودن آن بود؛ اکثر موکب‌داران، شکل و شمایل مردمی داشته و از محلات کوچک و بزرگ خود تهران بودند که در آنجا به مهمانان غدیر خدمات می‌دادند و نهادهای دولتی و امنیتی و انتظامی نیز، پشتیانی برنامه را انجام می‌دادند و اورژانس و عوامل امنیتی و انتظامی نیز با تمام قوا در مسیر مهمانی مستقر بوده و خدمات‌رسانی می‌کردند. ایستگاه‌های صلواتی نیز با نظم بسیار زیادی در حال خدمات‌رسانی و پذیرایی از مهمانان بودند و بی‌نظمی‌هایی که گاهاً در ایستگاه‌های صلواتی مختلف با آن روبه‌رو هستیم در اینجا مشاهده نمی‌شد.

ساعت 10 شب است و صدای بلندگوها آرام آرام کم می‌شود و مسئولان موکب‌ها نیز از عوامل زحمتکش خود، مردم و میهمانان از طریق بلندگو تشکر می‌کنند و مردم نیز آرام آرام قصد ترک مراسم را دارند؛ در همین زمان کارگران شهرداری در کنار خیابان آماده‌باش هستند تا به سرعت کار نظافت خیابان و شهر را آغاز کنند و تعدادی از عوامل خدوم شهرداری نیز کار نظافت را آغاز می‌کنند.

 

 

۱۸۴۱ کودک یتیم و بدسرپرست تهرانی در مهمانی غدیر صاحب حامی شدند

 

عید غدیر

 

یک‌هزار و ۵۱ حامی جدید برای حمایت مادی و معنوی از یک هزار و ۸۴۱ یتیم و فرزند محسنین در قالب پویش به عشق علی در مهمانی ۱۰ کیلومتری غدیر ثبت نام کردند.
معاون توسعه مشارکت‌های مردمی کمیته امداد استان تهران گفت: پویش «به عشق علی» به منظور جذب حامیان طرح اکرام ایتام و محسنین همزمان با دهه امامت و ولایت و به ویژه در روز عید سعید غدیر در مهمانی ۱۰ کیلومتری غدیر برگزار شد.
به گزارش کمیته امداد، محمد دهرویه افزود: کمیته امداد استان تهران نیز در این مراسم نسبت به برپایی پایگاه‌های جمع‌آوری کمک‌های مردمی و ثبت‌نام خیران در طرح اکرام ایتام و محسنین اقدام نمود.
دهرویه ادامه داد: در همین راستا هزار و 51 نفر از مردم نوعدوست حاضر در مهمانی ۱۰ کیلومتری غدیر با حضور در پایگاه‌های کمیته امداد نسبت به ثبت‌نام در این طرح اقدام و به جمع خانواده حامیان اکرام ایتام و محسنین پیوستند.
وی عنوان کرد: این تعداد حامی حمایت از هزار و ۸۴۱ یتیم و فرزند محسنین را برعهده گرفتند. با این تعداد حامی جدید نیز هم‌اکنون ۹۸ هزار و ۱۳۰ حامی در قالب طرح اکرام ایتام و محسنین با کمیته امداد استان تهران همکاری دارند.

انتهای خبر/